خسیسی غذای خانواده اش را نان خالی مقرر کرده بود تا اینکه زن و بچه اش به صدا در آمده و قاتق* طلبیدند. وی مختصر پنیری خریده و در شیشه انداخت. شیشه را در صندوق گذاشت و قفلی بر صندوق زد و کلیدش را در جیب خودش گذاشت. در هر نوبت شیشه پنیر را از صندوق بیرون می آورد و دستور می داد عائله اش لقمه نان را پشت شیشه مالیده و بخورند. یک روز که مرد خسیس به خانه نیامده بود، وقت غذا بچه ها قاتق خواستند و مادرشان گفت نان را پشت صندوق مالیده و بخورند. چون خسیس به خانه آمد و شنید خون به چهره دواند و نعره زد: <<ای هوار، کارتان به جایی رسیده که حتی یک وعده نان خالی بی قاتق نمی توانید بخورید!>> *قاتق: خورشت یا مواد غذایی که همراه با نان یا پلو می خورند.

داستان انگیزشی:

داستان انگیزشی:قیمت شما چند است؟

داستان انگیزشی:یکی از مهمترین خصایص انسان

داستان کوتاه:یک اندازه

داستان کوتاه:زلزله

داستان کوتاه:زن جدید

داستان انگیزشی:حفر چاه

شیشه ,صندوق ,نان ,اش ,گذاشت ,زد ,و بخورند ,به خانه ,را در ,مالیده و ,خسیس به

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

mycustomer1366 باربری ارزان ایران شرکت طراحي وبسايت کارنيل وب کربلایی جلال قلعه ای H-Mortazavi313 kahrobaliner مجله ديدني مطالب اینترنتی salemziba664 بانک اردوگاه دورگه