روزی شاگردی به استاد خویش گفت: استاد می‌خواهم یکی از مهمترین خصایص انسان‌ها را به من بیاموزی؟» استاد گفت: واقعا می‌خواهی آن را فرا گیری؟» شاگرد گفت: بله، با کمال میل.» استاد گفت: پس آماده شو با هم به جایی برویم.» شاگرد قبول کرد. استاد شاگرد جوانش را به پارکی که در آّن کودکان مشغول بازی بودند، برد. استاد گفت: خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.» مکالمات بین کودکان به این صورت بود: الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی.

داستان انگیزشی:

داستان انگیزشی:قیمت شما چند است؟

داستان انگیزشی:یکی از مهمترین خصایص انسان

داستان کوتاه:یک اندازه

داستان کوتاه:زلزله

داستان کوتاه:زن جدید

داستان انگیزشی:حفر چاه

استاد ,شاگرد ,» ,کودکان ,مکالمات ,خصایص ,استاد گفت ,از مهمترین ,مهمترین خصایص ,یکی از ,را به

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

monajan یادداشت های یک دانشجو معلم فدایی ولایت کابوس kohezestanhotels faslruyesh بوک آرکایو قصه پرداز (نویسنده ژانر فانتزی و سورِئال) مجله علمي لوينا خلاصه کتاب حقوق جزای اختصاصی 1 میر محمد صادقی